این مقاله به سازمان شما کمک میکند تا ارتباط بین مدیران و کارکنان را بهبود بخشد، فرآیند استخدام مدیران را بهبود بخشد و مسیرهای آموزشی را برای مدیران ایجاد کند تا سبکهای مدیریتی را که برای سازمان شما مناسبتر است توسعه دهند.
سیک مدیریت چیست ؟
سبک مدیریت راهی است که در آن مدیر برای تحقق اهداف خود تلاش می کند. سبک مدیریت شامل روشی است که یک مدیر برنامه ریزی، سازماندهی، تصمیم گیری، تفویض اختیار و مدیریت کارکنان خود را انجام می دهد.
بسته به شرکت، سطح مدیریت، صنعت، کشور و فرهنگ و همچنین خود شخص میتواند بسیار متفاوت باشد.
مدیر موثر کسی است که بتواند سبک مدیریت خود را در پاسخ به عوامل مختلف تنظیم کند و در عین حال تمرکز خود را بر دستیابی موفقیت آمیز به اهداف حفظ کند.
سبک های مدیریتی تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی قرار می گیرند.
عوامل داخلی عبارتند از:
فرهنگ کلی سازمانی و سازمانی شرکت،
سیاست های،
اولویت های،
تعهد شغلی،
سطوح مهارت کارکنان
به طور کلی، کارکنان با مهارت بالاتر به نظارت زیادی نیاز ندارند، در حالی که کارکنان کمتر ماهر برای دستیابی مداوم به اهداف خود به نظارت بیشتری نیاز دارند.
عوامل خارجی عبارتند از:
قوانین استخدامی،
اقتصاد،
رقبا،
تامین کنندگان،
مصرف کنندگان
اینها عواملی هستند که خارج از کنترل سازمان هستند، اما هم بر مدیران و هم بر کارکنان تأثیر خواهند داشت
انواع سبک های مدیریت
سه دسته کلی از سبک های مدیریت وجود دارد: خودکامه، دموکراتیک و آزاد.
در این دسته بندی ها، انواع مختلفی از سبک های مدیریت وجود دارد که هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارند
سبک های مدیریت خودکامه
این نوع مدیریت از یک رویکرد از بالا به پایین پیروی می کند و ارتباط یک طرفه از روسا به کارمندان دارد.
این کنترلکنندهترین سبک مدیریتی مختلف است که مدیریت تمام تصمیمهای محل کار را میگیرد و تمام قدرت را در اختیار دارد.
با کارمندان به عنوان هواپیماهای بدون سرنشین رفتار می شود، زیرا باید از نزدیک تحت نظر قرار گیرند، زیرا در محیط های کاملاً مشخص کار می کنند.
کارکنان تشویق نمیشوند که سؤال بپرسند، ایدههای خود را ارائه دهند یا افکار خود را در مورد بهبود فرآیندها به اشتراک بگذارند و در برخی موارد به طور فعال از انجام این کار منصرف میشوند.
این مدل از انواع فرعی سبک مدیریت استبدادی مقتدرانه، متقاعدکننده و پدرانه است.
1. سبک مدیریت مقتدرانه
در این سبک، مدیران دقیقاً آنچه را که از زیردستان خود می خواهند انجام دهند دیکته می کنند و کسانی را که رعایت نمی کنند مجازات می کنند.
از کارمندان انتظار می رود که دستورات را دنبال کنند، اختیارات مدیریت را زیر سوال نبرند و هر بار وظایف خود را به یک شکل انجام دهند.
مدیران کارکنان را از نزدیک زیر نظر دارند و عملکرد آنها را بدون اعتماد یا اطمینان از اینکه کارمندانشان می توانند بدون نظارت مستقیم و مستمر به اهدافشان برسند، خرد مدیریت می کنند. این دسته از مدیران بر این باورند که بدون این نظارت، کارمندان موفق عمل نخواهند کرد.
مزایا :
این سبک مدیریت امکان تصمیم گیری سریع را فراهم می کند و نقش ها و انتظارات را به وضوح تعریف می کند.
با کارگران غیر ماهر یا تیمهای بزرگ، تعیین انتظارات روشن و محکم میتواند به کارگران اجازه دهد تا بدون عدم اطمینان کار کنند.
بهره وری افزایش می یابد، اما تنها زمانی که مدیر حضور داشته باشد.
معایب:
از نکات منفی سبک مدیریت مقتدرانه می توان به افزایش نارضایتی کارکنان اشاره کرد که منجر به جابجایی بیشتر، رنجش، عدم توسعه حرفه ای و مشارکت کارکنان و شکل گیری ذهنیت «ما» در مقابل «آنها» بین کارکنان و مدیریت می شود.
نوآوری خفه شده و فرآیندهای ناکارآمد باقی خواهند ماند.
زمان استفاده از این سبک: اگر تصمیمات لازم است به سرعت اتخاذ و اجرا شوند، مثلاً در زمان بحران سازمانی، می توان از این سبک مدیریتی با موفقیت استفاده کرد. در غیر این صورت باید از آن اجتناب کرد.
2. سبک مدیریت متقاعد کننده
در این سبک، مدیران از مهارت های متقاعدکننده خود برای متقاعد کردن کارکنان استفاده می کنند که تصمیمات یکجانبه ای که مدیر اجرا می کند به نفع تیم، بخش یا سازمان است.
مدیرانی که از این سبک استفاده می کنند، به جای اینکه صرفاً به کارکنان دستور انجام وظایف را بدهند، سؤالاتی را مطرح می کنند و فرآیند تصمیم گیری و منطق پشت خط مشی ها را توضیح می دهند. این می تواند به کارمندان کمک کند که احساس کنند بخش قابل اعتمادتر و ارزشمندتری از کارکنان هستند و در تصمیمات کلیدی کسب و کار شرکت دارند و منجر به سطوح پایین تر رنجش یا تنش بین مدیریت و کارکنان می شود.
مزایا:
مدیریت می تواند سطح بالاتری از اعتماد بین خود و کارکنان برقرار کند و کارمندان تصمیمات از بالا به پایین را راحت تر می پذیرند.
کارکنان نسبت به تهدید به تنبیه به دلیل و منطق واکنش مثبت بیشتری نشان می دهند و ممکن است نسبت به کارکنانی که با سبک مقتدرانه مدیریت می شوند کمتر احساس محدودیت کنند.
معایب:
کارمندان همچنان از محدودیتهایی که تحت آن قرار میگیرند سرخورده میشوند و از اینکه نمیتوانند بازخورد بدهند، راهحلها ایجاد کنند یا به روشی معنادار ارتقا پیدا کنند، ناامید میشوند.
زمان استفاده از این سبک: زمانی می توان از این سبک استفاده کرد که تجربه بیشتری در مورد موضوع نسبت به تیمی که رهبری می کنید داشته باشید. در این موارد، شما متخصص هستید.
در حالی که توضیح دادن روند فکرتان مفید است، در نهایت، شما بهتر می دانید. همچنین می تواند هنگام مدیریت به سمت بالا مفید باشد.
3. سبک مدیریت پدرانه
در این سبک، مدیر با توجه به منافع زیردستان خود عمل می کند.
معمولاً سازمان به کارکنان به عنوان “خانواده” اشاره می کند و از کارکنان درخواست وفاداری و اعتماد می کند.
مدیریت با استفاده از این سبک از تصمیم گیری یک جانبه استفاده می کند اما به کارکنان توضیح می دهد که تصمیم گیرندگان از محل تخصص و در نتیجه مشروعیت کار می کنند. تصمیمات برای کارمندان توضیح داده می شود، اما جایی برای همکاری یا سوال وجود ندارد.
مزایا :
یک مدیر پدرانه بر رفاه کارکنان خود متمرکز است و تصمیمات خود را بر اساس بهترین چیز برای کارکنان خود قرار می دهد.
ارتقاء مهارت و آموزش کارکنان با ارزش است که منجر به کارکنان شادتر، ماهرتر و مولدتر می شود.
معایب:
کارمندان می توانند بیش از حد به مدیریت وابسته شوند که منجر به کمبود نوآوری و حل مشکل می شود.
احتمال زیادی وجود دارد که این سبک باعث ایجاد نارضایتی در میان کارکنانی شود که به مفهوم “سازمان به عنوان خانواده” اعتقاد ندارند.
ممکن است کارمندان این سبک را تحقیرآمیز و کودکانه بدانند.
زمان استفاده از این سبک: استفاده از این سبک به شدت وابسته به فرهنگ است.
در کشورهای غربی، اتکای کمتری به ساختارهای سلسله مراتبی وجود دارد و کارکنان کمتر ایده یک رهبر خیرخواه را خواهند پذیرفت.
شرکت های کوچکتر ممکن است در این نوع رهبری موفق شوند، اما سازمان های بزرگتر باید از آن اجتناب کنند.
سبک های مدیریت دموکراتیک
در این سبک، مدیران کارکنان را تشویق میکنند تا در فرآیند تصمیمگیری نظرات خود را ارائه دهند، اما در نهایت مسئول تصمیم نهایی هستند.
ارتباطات به دو صورت انجام می شود، از بالا به پایین و پایین به بالا، و انسجام تیم افزایش می یابد.
این فرآیند اجازه می دهد تا نظرات، مهارت ها و ایده های متنوعی برای تصمیم گیری ها ایجاد شود.
1. سبک مدیریت مشورتی
در این سبک، مدیران نظرات و افکار تیم خود را جویا می شوند و از نظرات تک تک اعضای تیم خود مشورت می کنند.
مدیر تصمیم نهایی را خواهد گرفت، اما قبل از انجام این کار، تمام اطلاعاتی که اعضای تیم داده اند را در نظر خواهند گرفت.
این سبک اغلب در زمینه های تخصصی استفاده می شود، جایی که کارکنان متخصص هستند و ورودی آنها برای تصمیم گیری آگاهانه مدیریت مورد نیاز است.
مزایا :
این سبک باعث ایجاد پیوند عمیقتر بین کارکنان و مدیریت میشود و اعتماد را در تیمها ایجاد میکند.
مدیریت با تیم رشد می کند، زیرا آنها از ایده ها، نظرات و تجربیات کارکنانی که رهبری می کنند یاد می گیرند.
نوآوری و ابراز نظرات تشویق می شود که منجر به حل بهتر مشکلات می شود.
معایب:
فرآیند مشاوره با کارکنان می تواند کار و زمان بر باشد.
اگر مدیری در جنبه مدیریت زمان این فرآیند ماهر نباشد، به راحتی می تواند گرفتار شود.
اگر ظاهراً طرفداری وجود داشته باشد یا رئیسان به نظرات گوش ندهند، ممکن است کارمندان نسبت به مدیر کینه توز و بی اعتماد شوند.
اتکای بیش از حد به این سبک می تواند منجر به از دست دادن اعتماد کارکنان به رئیس خود شود، زیرا آنها شروع به تعجب می کنند که چرا همیشه از آنها برای کمک به حل مشکلات به جای مدیریت آن به عنوان بخشی از کارشان دعوت می شود.
زمان استفاده از این سبک: این سبک باید هنگام مدیریت تیم هایی با مهارت های تخصصی استفاده شود یا زمانی که مدیر به اندازه تیم تجربه در مورد موضوع ندارد.
برای مثال، مدیری که برای اجرای تیمی از توسعهدهندگان که یک محصول جدید را ایجاد میکنند منصوب میشود، میخواهد اغلب با تیم مشورت کند تا از تجربه آنها بهره ببرد.
2. سبک مدیریت مشارکتی
در این سبک، مدیران و کارکنان همگی اعضای فعال فرآیند تصمیم گیری هستند.
کارکنان به اطلاعات بیشتری در مورد شرکت و اهداف آن دسترسی دارند و تشویق میشوند تا راهحلهایی را نوآوری کنند.
مدیریت به دنبال افکار، ایده ها و نظرات کارکنان است، با کارکنان برای تصمیم گیری همکاری می کند و سپس شرکت بر اساس آنها عمل می کند.
مزایا :
کارکنان احساس می کنند که توسط تیم مدیریت خود و سازمان به عنوان یک کل ارزش دارند و با افزایش انگیزه و بهره وری پاسخ خواهند داد.
هر چه آنها اهداف سازمان را بیشتر درک کنند و با آنها ارتباط برقرار کنند، مشارکت آنها بیشتر خواهد بود. نوآوری افزایش یافته است.
معایب:
این فرآیند میتواند آهسته باشد، و این خطر وجود دارد که کارکنان با شخصیتهای بزرگتر، کارکنان کمتر قاطعتر را به کار گیرند که منجر به درگیری و رنجش شود.
در صنایع دارای اسرار تجاری، اجازه دادن به کارکنان برای دسترسی به اطلاعات حساس می تواند خطرناک باشد.
اگر کارمندان نمی خواهند در این نوع تصمیم گیری شرکت کنند، می توانند از مدیرانی که این سبک را به کار می گیرند، ناراحت شوند.
زمان استفاده از این سبک: هنگام اجرای تغییرات بزرگ در یک سازمان، به ویژه سازمانی که در آن کارکنان در برابر مفاهیم یا استراتژی های جدید مقاومت می کنند، تشویق به مشارکت کارکنان منجر به نتیجه مثبت تر و مقاومت کمتر در برابر سیاست های جدید می شود.
سازمانهایی که میخواهند نوآوری را هدایت کنند، مانند شرکتهای فناوری، این سبک را مفید خواهند یافت.
3. سبک مدیریت مشارکتی
در این سبک، مدیریت یک انجمن باز برای ایدهها ایجاد میکند تا قبل از تصمیمگیری بر اساس قانون اکثریت، به طور گسترده مورد بحث قرار گیرند. کارکنان این اختیار را دارند که مالکیت نتایج را در دست بگیرند، که می تواند منجر به افزایش مشارکت، نوآوری و خلاقیت شود.
مزایا :
کارکنان احساس می کنند مورد اعتماد، ارزش و شنیده شدن توسط تمام سطوح تیم مدیریت خود هستند.
آنها الهام گرفتهاند تا بهترین کار خود را ارائه دهند، راهحلهای مشترکی برای مشکلات بیابند و به طور کامل با این فرآیند درگیر شوند.
ارتباطات باز به این معنی است که تضادهای محل کار اغلب قبل از بروز مشکلات واقعی حل می شوند.
وقتی کارمندان درگیر هستند، گردش مالی کاهش مییابد و صداهای متنوع اغلب به راهحلها و نتایج بهتر منجر میشود.
معایب:
مانند سایر سبک های مدیریت دموکراتیک، این فرآیند می تواند زمان بر باشد.
قانون اکثریت نیز همیشه نمیتواند بهترین انتخاب برای یک سازمان باشد و اگر تصمیمی وجود داشته باشد که به نفع کسبوکار نباشد، مدیریت باید وارد عمل شود و آن را تغییر دهد که میتواند باعث ایجاد نارضایتی و بیاعتمادی شود.
زمان استفاده از این سبک: زمانی که یک کسب و کار می خواهد نوآوری را تقویت کند، همکاری را پیش ببرد و کارکنان را درگیر کند، باید از این سبک استفاده شود.
هر سازمانی که می خواهد تعامل و اعتماد را افزایش دهد، به ویژه در مواجهه با تغییرات بزرگ در سازمان یا صنعت، باید این سبک را در نظر بگیرد.
4. سبک مدیریت تحول آفرین
این سبک مدیریتی چابک و متمرکز بر رشد است.
مدیران تلاشهای خود را بر سوق دادن کارکنان خود به سوی موفقیتهای بزرگتر از طریق تشویق متمرکز میکنند، آنها را به طور منظم از مناطق امن خود عبور میدهند و به طور مداوم به تیمهایشان انگیزه میدهند تا سطح خود را برای دستاوردها بالا ببرند.
مدیران در کنار کارمندان خود کار می کنند و با نشان دادن اخلاق کاری خود، تیم خود را برای تلاش های بیشتر تشویق می کنند.
مزایا :
نوآوری افزایش می یابد و کارکنان به راحتی با تغییرات، اختلالات یا پروژه های چالش برانگیز سازگار می شوند.
تفکر خلاق تشویق می شود و حل مسئله و توسعه محصول از افزایش انعطاف پذیری کارکنان سود می برد.
معایب:
اگر با دقت استفاده نشود، این سبک باعث فرسودگی کارکنان می شود.
کارکنان ممکن است در نهایت بسیار لاغر شوند، از فشار دادن مداوم خود فرسوده شوند و نتوانند با سرعت حرکت کنند.
زمان استفاده از این سبک: این سبک به بهترین وجه در شرکت هایی استفاده می شود که در صنایع پرسرعت هستند یا دوره ای از تغییرات را در صنعت، سازمان یا بخش پیش بینی می کنند.
این سبک به تیم ها کمک می کند تا در هنگام پاسخگویی به نیروهای بیرونی یا درونی، چابک تر، انعطاف پذیرتر و نوآورتر شوند.
5. سبک مدیریت مربیگری
در این سبک، مدیران خود را به عنوان مربی و کارکنان خود را به عنوان اعضای ارزشمند تیم خود می بینند.
وظیفه مدیر توسعه و هدایت تیم خود است و توسعه حرفه ای تیم خود را در راس اولویت های خود قرار می دهد. توسعه بلندمدت بالاتر از شکستهای کوتاهمدت در این سبک ارزش گذاری میشود و مدیر میخواهد یادگیری، ارتقاء مهارت و رشد را در محل کار ارتقا دهد.
مزایا :
کارمندان احساس ارزشمندی می کنند، آنها می دانند که در نقش خود یاد می گیرند و توسعه می یابند، و احتمال بیشتری دارد که درگیر شوند.
مدیران یک پیوند قوی با کارمندان خود ایجاد می کنند، که به نوبه خود احتمال بیشتری دارد که بهترین کار خود را برای “مربی” خود انجام دهند.
معایب:
این سبک میتواند به محیطهای سمی منجر شود، زیرا کارکنان برای نقشهای مورد علاقه و وظایف توسعه بازی میکنند.
تمرکز بیش از حد بر توسعه بلندمدت می تواند پروژه های کوتاه مدت را بدون حمایت مناسب رها کند.
چه زمانی از این سبک استفاده کنیم: این سبک زمانی مفید است که سازمان ها بخواهند استعدادها را از درون ترویج و توسعه دهند. صنایعی که بازارهای کار رقابتی دارند از این سبک سود می برند، زیرا برای استخدام نامزدهای مناسب می توان زمان و هزینه صرف کرد.
سبک های مدیریت لایسزفر
در این سبک، مدیریت رویکردی غیر مستقیم به رهبری دارد.
به کارکنان اعتماد می شود که کار خود را بدون نظارت انجام می دهند و آنها به کنترل تصمیم گیری و حل مشکلات خود رها می شوند.
مدیریت در مراحل تفویض و تحویل کار حضور دارد، اما در غیر این صورت عقب نشینی می کند و به کارکنان این آزادی را می دهد که گردش کار و نتایج خود را کنترل کنند.
مدیریت تنها در صورت درخواست کمک کارکنان در طول فرآیند درگیر است.
1. سبک مدیریت تفویضی
در این سبک، مدیر فقط برای تعیین تکالیف حضور دارد، هرچند که همچنان مسئول انجام موفقیت آمیز وظایف هستند. پس از تعیین تکلیف، کارمندان این اختیار را پیدا میکنند تا کار خود را آنطور که میدانند انجام دهند.
پس از اتمام کار، مدیر برای بررسی کار و ارائه مشاوره در مورد چگونگی بهبود پروژه های آینده، دوباره وارد عمل می شود.
مزایا :
نوآوری و خلاقیت توسط این سیستم به ویژه در سازمان هایی با کارگران بسیار ماهر پرورش می یابد.
حل مسئله و کار تیمی تقویت می شود، زیرا به کارکنان فضایی داده می شود تا مسائل خود را مدیریت کنند و برای حل آنها با یکدیگر همکاری خواهند کرد.
رضایت شغلی ممکن است در کسانی که خواهان استقلال در محل کار خود هستند افزایش یابد.
معایب:
بدون رهبری، بهره وری ممکن است آسیب ببیند.
تیم ها می توانند عدم جهت گیری، تمرکز یا یکنواختی را تجربه کنند.
تعارضات با مدیریت ضعیف ممکن است شعله ور شود و باعث ایجاد رنجش شود.
برخی از کارکنان ممکن است احساس کنند که مدیریت هیچ کمکی به موفقیت تیم نمی کند و عصبانی شوند.
زمان استفاده از این سبک: این سبک به بهترین وجه در سازمان هایی با رهبری غیرمتمرکزتر و در جایی که تیم مهارت بسیار بیشتری نسبت به مدیر در انجام وظایف دارند استفاده می شود.
برای مثال، اگر مدیر تجربه واقعی در تولید نرم افزار مدیریت ابری جدید نداشته باشد، می تواند عقب نشینی کند، به تیم خود آزادی نوآوری بدهد و در صورت نیاز پشتیبانی ارائه دهد.
2. سبک مدیریت رویایی
در این سبک، مدیران از طریق الهام بخشیدن به کارکنان خود رهبری می کنند.
رهبران اهداف و دلایل پشت سر آنها را توضیح می دهند و تیم خود را متقاعد می کنند تا برای اجرای چشم انداز خود تلاش کنند.
اعضای تیم توسط مدیر خود برانگیخته میشوند، سپس اجازه میدهند تا با کمترین دخالت به وظایف خود دست یابند. مدیران گهگاه بررسی میکنند، اما اعتماد دارند که چشمانداز مشترک آنها کارمندان را در مسیر خود نگه میدارد و نتایج خوبی را به همراه خواهد داشت.
مدیران در طول و بعد از فرآیند بازخورد سازنده زیادی برای کمک به کارمندان خود ارائه می دهند و مطمئن شوید که به طور آزادانه تمجید می کنند.
مزایا :
تعامل به این دلیل افزایش می یابد که کارکنان به آنچه که خلق می کنند اعتقاد دارند و به بهترین شکل ممکن وظایف خود را انجام می دهند.
کارکنان رضایت بیشتری دارند، انگیزه بالاتر و گردش مالی کمتر می شود.
نوآوری بالاتر است و حل مسئله می تواند به سرعت در تیم ها اتفاق بیفتد.
معایب:
همه مدیران نمی توانند به طور قانونی الهام بخش باشند. بستگی به شغل، صنعت، محصول و شخص دارد.
این سبکی نیست که بتوان آن را جعل کرد، کارمندان باید در واقع از آنها الهام بگیرند، در غیر این صورت عملکرد خوبی نخواهند داشت.
زمان استفاده از این سبک: این میتواند یک سبک عالی در شرکتهای فناوری که به دنبال ایجاد اختلال در صنایع هستند، سازمانهای غیرانتفاعی که سعی در ایجاد راهحلهای خلاقانه برای مشکلات دارند یا شرکتهایی که حس هدفمندی بسیار قوی دارند، باشد.
سازمانی که میخواهد نوآوری را هدایت کند، میتواند به این سبک روی آورد تا کارکنان خود را وارد عمل کند.